loading...
مطالب جدید و به روز
سلام


آخرین ارسال های انجمن
محمد قبادی بازدید : 492 یکشنبه 25 فروردین 1392 نظرات (0)

مقتل حضرت فاطمه(ص)

وبسایت دیتا در این پست داستان نقشه حمله به خانه حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) از معتبر ترین کتاب که مورد تایید چند امام قرار گرفته است را برای شما آورده است.

 

شهادت حضرت زهرا عليها السّلام‏

نقشه حمله به خانه حضرت‏

وقتى على عليه السّلام خوار كردن مردم و ترك يارى او را، و متحدشدنشان با ابو بكر و اطاعت و تعظيمشان نسبت به او را ديد، خانه‏نشينى اختيار كرد.

عمر به ابو بكر گفت: چه مانعى دارى كه سراغ على بفرستى تا بيعت كند، چرا كه كسى جز او و اين چهار نفر «17» باقى نمانده مگر آنكه بيعت كرده‏اند.

______________________________

(17) «د»: جز اهل اين خانه و اين چهار نفر.

ابو بكر در ميان آن دو نرمخوتر و سازشكارتر و زرنگ‏تر و دورانديش‏تر بود، و ديگرى (عمر) تندخوتر و غليظتر و خشن‏تر بود. ابو بكر گفت: چه كسى را سراغ او بفرستيم؟ عمر گفت: قنفذ را مى‏فرستيم. او مردى تندخو و غليظ و خشن و از آزادشدگان است و نيز از طايفه بنى عدى بن كعب است‏ «18».

 

ابو بكر، قنفذ را نزد امير المؤمنين عليه السّلام فرستاد و عده‏اى كمك نيز به همراهش قرار داد.

او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولى حضرت به آنان اجازه نداد.

اصحاب قنفذ به نزد ابو بكر و عمر برگشتند در حالى كه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: برويد، اگر به شما اجازه داد وارد شويد و گر نه بدون اجازه وارد شويد.

آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: «به شما اجازه نمى‏دهم بدون اجازه وارد خانه من شويد». همراهان او برگشتند ولى خود قنفذ ملعون آنجا ماند.

آنان (به ابو بكر و عمر) گفتند: فاطمه چنين گفت، و ما از اينكه بدون اجازه وارد خانه‏اش شويم خوددارى كرديم. عمر عصبانى شد و گفت: ما را با زنان چه كار است!! سپس به مردمى كه اطرافش بودند دستور داد تا هيزم بياورند. آنان هيزم برداشتند «19» و خود عمر نيز همراه آنان هيزم برداشت و آنها را اطراف خانه على و فاطمه و فرزندانشان عليهم السّلام قرار دادند. سپس عمر ندا كرد بطورى كه على و فاطمه عليهما السّلام بشنوند و گفت:

«بخدا قسم اى على بايد خارج شوى و با خليفه پيامبر بيعت كنى و گر نه خانه را با خودتان به آتش مى‏كشم»! حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: اى عمر، ما را با تو چه كار است؟ جواب داد: در را باز كن و گر نه خانه‏تان را به آتش مى‏كشيم! فرمود: «اى عمر، از خدا نمى‏ترسى كه به خانه من وارد مى‏شوى» «20»؟! ولى عمر ابا كرد از اينكه برگردد «21».

______________________________
(18) لازم به تذكر است كه عمر نيز از همين طايفه است.

(19) «د»: بسته‏هاى هيزم حمل كردند!!

(20) كلمه «تدخل على بيتى» را مى‏توان به معناى «به خانه‏ام هجوم مى‏آورى» هم گرفت.

(21) «د»: ولى حضرت جواب عمر را نداد.

 

منبع: أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 225

 


 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر خودت آیا امام زمان از تو راضی است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 209
  • کل نظرات : 113
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 182
  • آی پی امروز : 113
  • آی پی دیروز : 161
  • بازدید امروز : 180
  • باردید دیروز : 236
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,687
  • بازدید ماه : 3,404
  • بازدید سال : 20,694
  • بازدید کلی : 600,991